اگر سوابق و افتخارات قهرماناني كه در مسابقات جهاني 2007 در جمع مدال آوران قرار گرفته اند را يك بار مرور كنيد، خواهید دید که اکثريت قريب به اتفاق آنان بیش 10 تا 15 سال است که در رقابت هاي مختلف شركت مي كنند و تقريباً بدون وقفه در رقابت هاي قاره اي و جهاني حضور يافته اند. شهات مبروک که تا يكي دو سال پيش به کمتر از مدال طلا راضی نبود و امسال نیز جزو سه نفر برتر قرار گرفت، مثال خوبي براي اين مدعاست. او در سالهای نه چندان دور رقيب غلام صادقی، مربي فعلي تيم ملي بوده و امروز به جاي آنكه كار خود را در كسوت مربيگري دنبال كند، همچنان به دنبال رقابت روي صحنه است و با حريفاني به مراتب جوان تر از خود مسابقه مي دهد. همين محمد صباح كه امروز بحرين را در وزن 80 كيلو صاحب مدال طلا مي كند، يك دهه پيش وقتي يزدان راد و حمزه هوشمند و محسن شاكري در آسيا مدال مي گرفتند، يك بدنساز درجه دوم محسوب مي شد اما بحرين او را 'حفظ' كرد و حالا كه يزدان و حمزه و محسن شاكري به عنوان دبير فدراسيون و مدير و مربي تيم ملي شناخته مي شوند، محمد صباح مزد استمرار و حضور هميشگي در مسابقات را مي گيرد و خوش رنگ ترين مدال را به بحرين مي برد. در واقع، حفظ نكردن قهرمانان مدال آور يكي از نقاط ضعف اساسي پرورش اندام ايران است. قهرماناني كه مي توانستند همچون شهات مبروك براي كشورمان سالها افتخار آفريني كنند، به حال خود رها شدند و عمر قهرماني شان نيز بسيار كوتاه بود. همين مصر كه امسال قهرمان جهان شد، سالهاست كه يك تركيب ثابت را به مسابقات روانه مي كنند. اما در كشورما وضعيت به گونه ديگري است و
هر سال یک تیم با چهرههایی جدید به مسابقات اعزام مي شود که خیلی از آنها براي اولين و آخرين بار است كه به عضويت تيم ملي در مي آيند و بعد فراموش مي شوند تا سال ديگر و نفرات جديدتر.
برداشت از ذخایر
افرادی مثل محسن یزدانی، بیتالله عباسپور و سامان سرابی تواناییهای خود را به اثبات رساندهاند و میتوان از آنها به عنوان سرمایهای گرانبها استفاده کرد. چرا وقتی که سامان سرابی یا بیتالله عباسپور هر زمان که به مسابقات بدون مرزی اعزام میشوند و بدون مشکل تست دوپینگ مدال کسب میکنند، شرایطی را فراهم نکنیم که هر سال بتوان از آنها استفاده کرد؟ عباسپور در سال 2003 از مسابقات جهاني طلا گرفته، سال بعد نه او توانايي مالي براي مسابقه دادن داشته و نه تيم اعزام شده. سال 2005 برنز گرفته و سال بعد دوباره اسير مشكل ويزا و.. شده. سامان سرابي هم كه از 6 سال پيش به عنوان يك بدنساز مدعي مطرح شده، فقط توانسته يك بار در مسابقات جهاني شركت كند و در همان مسابقه هم مدال گرفته. محسن يزداني هم در 3 مسابقه اي كه حاضر بوده، يك طلا، يك نقره و يك عنوان چهارمي داشته. مشكل اين نيست كه پرورش اندام ايران فاقد چهره هاي مستعد براي مطرح شدن در سطح جهان باشند. مشكل جايي است كه ما نمي توانيم از ظرفيت هاي خود به درستي بهره ببريم. به عبارت ديگر شرايطي فراهم نكرده ايم كه قهرمانان مان بتوانند با خيالي آسوده و بدون دغدغه مالي در مسابقات متعدد شركت كنند. حكايت پرورش اندام ايران، حكايت شخصي است كه نمي داند چطور بايد از اندوخته ها و داشته هايش استفاده كند.
نسل سوخته
نسل پيشين پرورش اندام ايران را بايد به حق نسل سوخته لقب داد. آغاز دوران ورزشي آنها با مسابقه در اصطبل و سينماي متروكه همراه بود و دوران بلوغ ورزشي شان با بي مهري هاي فدراسيون وزنه برداري. عباس مهدوي يكي از بدنسازان اين ليست بلند بالاست. او در طول 10 سالي كه به عنوان يك بدنساز درجه اول فعاليت كرد، تنها يكبار شانس حضور در مسابقات آسيايي را پيدا كرد و در همان مرتبه اول نيز صاحب مدال نقره شد. پس از آن يا پشت در سفارت به انتظار ويزا نشست يا تيم محروم شد يا فلان مسئول براي گرفتن ويزا دير اقدام كرد تا به همان تك مدال نقره بسنده كند. اگر بحريني ها يك عباس مهدوي داشتند، آيا همينطور با او رفتار مي كردند؟ و حالا كه پرورش اندام صاحب تشكيلات مستقل و فدراسيون است چه برنامه هايي براي مراقبت از قهرماناني دارد كه مي توانند سالها براي كشورمان افتخار آفريني كنند؟
سد بزرگی به نام پول
اکثر قهرمانان ما براي معيشت خود یا دارای باشگاه هستند یا مرکز مشاوره یا مشغول مربیگری در چندین باشگاه بدنسازی و حضور پیاپی آنها در تیم ملی مستلزم هزینه زیاد و بازماندن از درآمدهای جاری میباشد که این نیز خود هزینه است. از طرفی قهرمان پرورش اندام ما مشمول تشویق مادی نه از طرف فدراسیون و نه هیچ نهاد دیگری نمیشود. اينجاست كه ناچار مي شود رفاه و آينده خانواده خود را به حضور در مسابقات مختلف ترجیح دهد. چراكه نمي تواند هرآنچه درآمد دارد، خرج حضور در مسابقات متعدد كند. چه اشكالي دارد فدراسيون بودجه اي را براي تامين مادي قهرمانان در نظر بگيرد و در واقع آنها را يك سال استخدام كند تا با خيالي آسوده ورزش كنند؟ اين چيزي نيست كه دور از دسترس و غيرعملي باشد. قهرماني كه قصد شركت در مسابقات آسيايي و جهاني دارد، از يك سال قبل به استخدام فدراسيون در مي آيد و زير نظر مربي تيم ملي خود را آماده مي كند. آن وقت است كه فدراسيون مي تواند نظارتي همه جانبه بر روند آماده سازي ملي پوشان داشته باشد.
برنامه ریزی یک تخصص است
عملکرد فدراسیون از ابتدا تا حال به نشان میدهد که مسئولين از قبیل دبیر، اعضاي کمیته فنی، روساي كميته هاي مختلف، شاید بدنسازان سرآمدی باشند ولی بحث برنامهریزی یک تخصص است که مهارت در آن ارتباطي به سوابق قهرماني و كسوت ندارد. فقدان یک برنامهریز آشنا به مسائل ورزشی مساله اي است كه امروز در فدراسيون پرورش اندام به چشم میخورد.
پیش بسوی پیشرفت
مسابقات آسیایی و جهانی 2007 برگزار شد و البته طعم شيرين كاميابي در رقابت هاي آسيايي، در آوردگاه جهاني تكرار نشد. جالب اینکه موفقیت تیم ملی در رقابتهای آسیایی به خاطر سطح پایین رقابتها در برخي اوزان آنچنان دلچسب نبود، از طرفی ناکامی تیم ملی در رقابتهای جهانی قابل پیشبینی بود و هیچ کس توقع زیادی از این تیم ملی نداشت ولی موضوع این است که کشور ایران با بیش از 70 میلیون جمعیت و داشتن هزاران ورزشکار بدنساز میبایست چنین عاقبتی در رقابتهای جهانی داشته باشد؟ وقتي قهرمانان ايران در مسابقات مختلف خوش مي درخشيدند، اثري از بحرين و برزيل نبود اما امروز ما در جا زده ايم و آنها پيشرفت كرده اند. برزيل و بحرين تيم هاي دوم و سوم جهان مي شوند و دست ما از يك مدال هم كوتاه مي ماند. عاقبتی که سال گذشته در دوحه تجربه کردیم و امیدواریم در سال آینده تکرار نشود. البته اميدواري به تنهايي كافي نيست. بايد از همين امروز براي سال آينده استارت زد. پرورش اندام ايران پتانسيل آن را دارد كه با تجهيز كافي و برنامه ريزي دقيق سال آينده در مسابقات جهاني بحرين، شگفتي ساز باشد. اما اگر بخواهيم زمان را تلف كنيم و دو ماه مانده به مسابقات، به فكر تيم ملي بيافتيم، عاقبت بهتري نسبت به امسال نخواهيم داشت
تحلیل خبر:قهرمانان ما را چه كسي حفظ مي كند؟
مقاله ای برای خانم ها:سیکل های قاعدگی وترشح هورمون ها :powerman5000.pib.ir
4320 بازدید
1 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
3 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian